کوروش آزادی بخش
درود بر شما دوستان خوبم . ممنون از
توجه تان به من و نوشته هایم . از اینکه می بینم شما دوستان خوبم چه قدر به این شاه
هخامنشی علاقه دارید بسیار بسیار خوشحالم و تصمیم دارم مطالب بیشتری در این باره
بنویسم
باشد که شما دوستان خوبم مرا یاری
دهید و اما یک نکته کوچک . به دلیل مشغله بسیار من نمی توانم زود به زود وبلاگم را
به روز کنم ولی سعی می کنم که هر شنبه مطالب جدید بنویسم . و اینک ادامه ماجرا :
در قسمت قبل تا آنجا خواندیم که کوروش
به دنیا آمد و حالا چگونه شد که او قدرت چهار گوشه را به دست گرفت
ظهور کوروش را نیمه قرن ششم ق . م
باید از معجزات حوادت تاریخ , حداقل برای بقای نژاد آریایی شمرد . در این سالها ,
دو حکومت بسیار مقتدر و قوی و در عین حال ثروتمند در آسیای صغیر و دشتهای غربی
ایران وجود داشت که یکی دولت لیدی و دیگری دولت بابل بود
اتحاد آریایی
حدود نیم قرن قبل از آن , یکی از
شاهان دلیر کشور کوچک ماد , هووَخشَترَ که از ترکتازی و تجاوزات مالی و مرزی دولت
عظیم آشور واقع در حدود موصل و کرکوک به تنگ آمده بود با لشگری ساحشور ولی کم تعداد
به نینوا پایتخت عظیم عظیم هفت حصار بندی آشور حمله برد و اتفاقا جنگ را برد و
نینوا « شهر خون آشام » طعمه آتش شد و دولت آشور بکلی از صفحه روزگار محو گردید و
نام نینوا فقط برای ضبط در تاریخ باقی ماند . اما دولت ماد هنوز ضعیف تر از آن بود
که بتواند حواشی فرات و دجله را تا سواحل سیحون و از ارس تا دریای کنگ را تحت یک
حکومت قرار دهد .
به سوی مرغزارهای بهشت
بدتر از آن اینکه دولت دیگری در مغرب
ایران وجود داشت که بابل بود و با از بین رفتن دولت آشور , این دولت بیشتر جان گرفت
. مملکتی که پایتخت آن در زمان خودش نظیر نداشت . دیواری که 300 پا ارتفاع و 75 پا
عرض آن بود , آن را محافظت می کرده . مردم این شهر غرق در عیش و عشرت بودند و در
مردم فحشا مقدس بوده تا حدی که کاهنان بابلی در معابد خویش بجای راز و نیاز با
خدایشان به فحشا می پرداختند
ایران باستان ص 381
پایتخت قارون
کمی دور تر کشور لیدی بود , سرزمینی
که ثروت پادشاه مقتدرش کِرزوس که باید او را قارون روزگار خودش نام برد همه سواحل
غربی آسیای صغیر و جزایر دریای اژه ومدیترانه و حتی شهرهای یونان را برده و بنده
خود ساخته بود . ثروت و خزانه کرزوس کار را به آنجا کشیده بود که کاهن معبد دِلف به
نفع او از خدایان الهام می گرفت . یکی از معابد رومیان قدیم . که خدای آن دلف نام
داشت . زائرین به این معبد می رفتند و به مدت سه روز تمام به نیایش می
نشستند.:آنتنی و کلوپاتر:.
در چنین موقعیتی بود که کوروش قیام
کرد . او متوجه بود که پادشاه خودکامه و و جابر ماد نخواهد توانست سرزمین را اتحاد
بخشد , نخست به فکر تسخیر ماد افتاد و در سال 555 ق . م بود که همدان سقوط کرد .
کوروش توانست با اتحاد طوائف پارس و ماد و مکران و پارت وحد آریایی را پدید آورد .
این وحدت به او این قدرت را بخشید که به فکرتسخیر سارد افتد و برای انجام این منظور
قبل از آنکه اتحاد میان سارد و بابل پیش آید به نواحی غربی تاخت و تا بابل خواست از
خواب شهوت آلود برخیزد سارد در هم کوفته و کرزوس از تخت پادشاهی پایین آمد .
بابل
پس از آن نوبت بابل بود . بابل خطری
بزرگ برای ایران محسوب می شد . علاوه بر این یک انگیزه دیگرنیز کوروش را به فتح
بابل می انگیخت و آن ضلم و جوری بود که نام بُختُ نّصرَ در گوشها افکنده بود .
پادشاهی که قلاب زنجیر را به زبان یکی از مخالفین خود کوفت و او را چون سگ به پایه
تخت خود بست ! حاکمی که با دست خود با خنجر مطلا و مرصع چشمان پادشاه فلسطین را از
کاسه بیرون کشید و معبد سلیمان را آتش زد و دستور داد زیباترین اسرای یهود را اعم
از دختر و پسر برگزیدند و زبان و چشم آنها را بریدند و بیرون کشیدند و احشا آنها را
بدر آوردند و زنده زنده پوست از تن آنان کندند و سپس آنها را به دار آویختند
روایت آلبرشاندور
روحانیون بابل اعلامه ای صادر کردند
که طی ان گفته بودند : نبونید .. خیالهای بد کرد و در پرستش مردوک رحم آورد و در
جستجوس پادشاهی عادل شد , و آن پادشه را که انشان طلبید کسی جز تو کوروش نیستی
پس از صدور بیانیه روحانیون کوروش
اعلامیه معروف خود را که باید اولین اعلامیه معروف خود را منتشر کرد
بدین طریق کوروش توانست با ایجاد
مرکزیت و قدرت نژاد آریایی را از ظلم و ستم برهاند
کوروش علاوه بر مقام حکومت و سلطنتی
خود یک جنبه اخلاقی و روحانی نیز یافته است که در میان همه حکمرانان عالم منحصر به
فرد است و آن موهبتی خدائی است که کمتر نصیب اهل سیاست می شود . کوروش سرمشق اخلاق
و نمونه یک انسان آزاد و نماینده یک حقیقت روحانی و خدایی یعنی وسیله نجات بندگانش
از بردگی و اسارت بود.
اهورا نگهدارتان و
اينشوشيناک همراهتان